جدول جو
جدول جو

معنی پوست دادن - جستجوی لغت در جدول جو

پوست دادن
(وَ قَ)
حالت جدائی گرفتن قشر از مغز و آن علامت رسیدن برخی دانه هاست، جدائی پذیرفتن قشر برخی دانه ها گاه تر نهادن و خیس کردن، حالتی پوست بدن را از بیماری خاص، اظهار ته دلی کردن و مافی الضمیر گفتن. (برهان)
لغت نامه دهخدا
پوست دادن
جدایی یافتن قشر از مغز، بر آمدن قشر نازکی از پوست بدن در بعضی از امراض و افتادن آن، اظهار ما فی الضمیر کردن درد دل گفتن
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از صورت دادن
تصویر صورت دادن
انجام دادن، کاری را به پایان رساندن، چیزی را به صورت و شکلی درآوردن، شکل دادن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شکست دادن
تصویر شکست دادن
کنایه از مغلوب کردن، منهزم ساختن
فرهنگ فارسی عمید
(وَ دَ)
کشیک دادن بنوبت
لغت نامه دهخدا
پاره کردن پوست دریدن چرم. یا پوست دریدن کسی را. سخت بد او را گفتن غیبت وی گفتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غورت دادن
تصویر غورت دادن
ژوتاری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صورت دادن
تصویر صورت دادن
مبدل ساختن، آنرا بشکل وی در آوردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شکست دادن
تصویر شکست دادن
مغلوب کردن پیروز شدن بر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قورت دادن
تصویر قورت دادن
بلعیدن بلع کردن 0 یا قورت دادن آب دهان 0 فرو بردن بزاق
فرهنگ لغت هوشیار
پوست کندن (میوه درخت جانور) پوست باز کردن سلخ، غیبت کردن بد گویی کردن، انیس ساختن محرم کردن، یا پوست کردن کتابی را. جلد کردن آن را
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پوست کندن
تصویر پوست کندن
پوست گرفتن، پوست باز کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پاسخ دادن
تصویر پاسخ دادن
جواب دادن جواب گفتن اجابت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بوسه دادن
تصویر بوسه دادن
بوسیدن ماچ کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پست دادن
تصویر پست دادن
کشیک دادن بنوبت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پست دادن
تصویر پست دادن
((~. دَ))
کشیک دادن به نوبت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پوست کندن
تصویر پوست کندن
((کَ دَ))
پوست گرفتن، قشری از مغز جدا کردن، غیبت کردن، صریح گفتن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از صورت دادن
تصویر صورت دادن
((~. دَ))
انجام دادن، عمل کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از قورت دادن
تصویر قورت دادن
((دَ))
بلعیدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پاسخ دادن
تصویر پاسخ دادن
اجابت
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از عودت دادن
تصویر عودت دادن
پس فرستادن، پس دادن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از شکست دادن
تصویر شکست دادن
Defeat
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از پوشش دادن
تصویر پوشش دادن
Cover
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از پوست کندن
تصویر پوست کندن
Peel, Skim, Skin
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از پاسخ دادن
تصویر پاسخ دادن
Answer, Reply, Respond
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از پوشش دادن
تصویر پوشش دادن
покрывать
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از پوست کندن
تصویر پوست کندن
чистить , снимать пенку , снимать кожу
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از پاسخ دادن
تصویر پاسخ دادن
отвечать
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از شکست دادن
تصویر شکست دادن
побеждать
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از پوشش دادن
تصویر پوشش دادن
bedecken
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از پوست کندن
تصویر پوست کندن
schälen, abschöpfen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از پاسخ دادن
تصویر پاسخ دادن
antworten
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از شکست دادن
تصویر شکست دادن
besiegen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از پوشش دادن
تصویر پوشش دادن
покривати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از پوست کندن
تصویر پوست کندن
чистити , знімати піну , знімати шкіру
دیکشنری فارسی به اوکراینی